بازاریابی و فروش

بازاریابی و فروش ، آموزش فروش ، آموزش موفقیت ، آموزش بازاریابی ، مشاوره بازاریابی ، فیلم بازاریابی، فیلم فروش ، موفقیت در فروش ، اصول فروش

بازاریابی و فروش

بازاریابی و فروش ، آموزش فروش ، آموزش موفقیت ، آموزش بازاریابی ، مشاوره بازاریابی ، فیلم بازاریابی، فیلم فروش ، موفقیت در فروش ، اصول فروش

فروش بهتر و بیشتر محصولات

فروش بهتر و بیشتر محصولات و خدمات دغدغه همیشگی صاحبان کسب و کار و مدیران فروش است. آیا راه کار هایی برا تشخیص دقیق نیازهای مشتریان وجود دارد؟ چگونه می توان از طریق تشخیص نیاز های مشتریان به افزایش فروش شرکت کمک کرد؟ بسیاری از مشتریان وقتی با شما صحبت می‌کنند نمی‌دانند نیازی دارند که برآوردن آن از عهده محصول یا خدمت شما ساخته است. آن‌ها افرادی مردد هستند و صرفا به جمع‌آوری اطلاعات می‌پردازند.

تشخیص دقیق نیازهای مشتریان برای فروش بهتر

تشخیص دقیق نیازهای مشتریان برای فروش بهتر

وقتی با مشتری صحبت می‌کنید، ممکن است نیازی داشته باشد که مشخص، نا‌مشخص یا غیرواقعی باشد. اگر نیاز مشخص باشد، ممکن است

مشتری روش دقیق برآورده کردن آن‌را بداند و یا نداند. ممکن است نیاز واقعی او با آنچه فکر می‌کند نیاز دارد، بسیار متفاوت باشد.

اگر نیاز نامشخص و مبهم باشد، شما و مشتری تنها از طریق معاینه و تشخیص می‌توانید نیازهای موجود را به‌دقت بشناسید و روش برآورده کردن آن‌ها به‌وسیله محصولات و خدمات خود را مشخص کنید.
در بسیاری از موارد، مشتری ممکن است فکر کند نیازی دارد، در‌حالی‌که شرایط او واقعا رضایت‌بخش است. او به محصول یا خدمت شما احتیاجی ندارد و کار شما به‌عنوان فروشنده حرفه‌ای آن است که این موضوع را به او گوشزد کنید.

پرسیدن سوالات مختلف کلی و جزئی و گوش‌سپردن به پاسخ آن‌ها، روش دقیق تعیین نیازها است. پردرآمدترین فروشنده‌ها، سوالات خود را از قبل به‌دقت آماده می‌کنند، آن‌ها را یاداشت کرده و به‌ترتیب می‌پرسند.
بدترین فروشنده کسی است که هرچه به ذهنش می‌رسد را بیان کند ودر حین مکالمه فروش، از یک مطلب به مطلب دیگر بپرد. پرسیدن سوالات نامرتبط بدون شک از اعتبار شما می‌کاهد و دستیابی به فروش را بسیار دشوار می‌کند.

مقالات فروش را می توانید به طور رایگان در وبسایت توسعه تجارت دلیران دنا مشاهده نمایید. اگر برای فروش محصولات و یا خدمات خود نیاز به مشاوره دارید از بخشدرخواست مشاوره فروش در وب سایت دلیران دنا اقدام نمایید. دوره های آموزش فروش نیز به صورت فصلی توسط موسسه دلیران دنا (دناکو) در شهر های تهران ، اصفهان ، شیراز ، مشهد و تبریز و اهواز بر گزار می شود که با شرکت در این دوره ها می توانید به تکنیک های پشرفته تر فروش و مهندسی فروش آشنا شوید.

 

خواندن مقالات زیر در این زمینه به شما توصیه می شود.

 

منابع :

مدیر سبز

کتاب: ساخت کسب و کار فوق‌العاده – برایان تریسی

واحد بازاریابی و فروش توسعه تجارت دلیران دنا (دناکو)

فروش بیشتر

برای فروش بیشتر و بهتر چه کار باید کرد ؟ اصول هفت گانه فروش بهتر کدامند ؟ دانستن قانون های فروش تا چه حدمی تواند موثر باشد ؟ آیا صورت ساده ای برای فانون های فروش بهتر وجود دارد. هفت قانون فروش بهتر و موفق تر در این بخش توضیح داده شده اند. با کمک این اصول می توانید به کسب و کار خود را توسعه ببخشید.

اصول هفت گانه فروش بیشتر

1- تشخیص مشتریان واقعی

تشخیص مشتریان واقعی : چگونه می توانیم مشتریان واقعی محصولات و خدمات شرکت خود را تشخیص دهیم؟ اولین قانون موفقیت در فروش «تخصیص زمان بیشتر به مشتریان احتمالی بهتر» است. ممکن است مشتریان احتمالی زیادی برای محصولات و خدمات شما وجود داشته باشند، اما همه آن‌ها مشتریان احتمالی مناسب شما نیستند. همان‌طور که در فصل ۵ درباره استراتژی بازاریابی هشدار دادیم، در این بخش نیز درباره فرایند فروش هشدار می‌دهیم. اغلب مشتریان احتمالی برای شرکت شما و محصولات و خدمات شما مناسب نیستند.

خریداران اصلی محصولات و خدمات شما چه کسانی هستند؟ در بسیاری از کسب‌و‌کارها، ۲۰ درصد مشتریان، ۸۰ درصد محصولات و خدمات را می‌خرند. کار مهم شما پیدا کردن آن ۲۰ درصد از مشتریان است. اگر در کار معامله سهام هستید، باید مشتریانی پیدا کنید که بیش از همه معامله می‌کنند. اگر تبلیغات می‌فروشید، باید مشتریانی پیدا کنید که بیشترین تبلیغات را می‌خرند.

این موضوع کاملا واضح است، اما بسیاری از صاحبان کسب‌و‌کارها هیچ شناختی از بهترین مشتریان خود ندارند. وقتی از شرکت‌های مختلفی بازدید می‌کنیم که تحقیقات گسترده‌ای در بخش بازاریابی انجام می‌دهند، با این وجود تیم فروش آن‌ها هدر دادن همه‌جانبه زمان و پول را متوقف نمی‌کند، به‌شدت متعجب می‌شویم. افراد بخش خدمات مشتری، تیم بازاریابی و نیروی فروش خود را گرد‌هم آورید تا درباره بهترین خریداران بازار صحبت کنند.
اولین کار شما تشخیص مشتریان واقعی از افراد مردد است. وقت کافی اختصاص داده و سوالاتی بپرسید. انرژی و منابع فروش شما محدود هستند. نمی‌توانید آن‌ها را برای افرادی هدر دهید که نمی‌توانند یا نمی‌خواهند از شما خرید کنند.
مشتری احتمالی مناسب ویژگی‌هایی دارد که می‌توان آن‌ها را اینگونه طبقه‌بندی کرد:

• زمان‌بندی: مشتری احتمالی نیازی واقعی دارد که توسط محصولات و خدمات شما برآورده می‌شود و هم‌اکنون این نیاز وجود دارد.

• مشکل: مشتری احتمالی مشکلی شفاف و مشخص دارد که محصول و خدمت شما آن‌را حل می‌کند.

• ارزش: مشتری احتمالی هدف مشخصی دارد که با کمک محصولات و خدمات شما با هزینه‌ای بسیار کمتر از ارزش خود هدف، می‌تواند به آن دست یابد.

• درد: مشتری ناراضی است و یا ناخرسندی‌هایی‌ دارد که برطرف کردن آن‌ها از عهده محصولات و خدمات شما ساخته است.
• نتیجه: مشتری احتمالی نیازی دارد و یا می‌خواهد به نتایج مشخصی دست یابد و محصولات و خدمات شما باعث می‌شود که سریع‌تر، بهتر و ارزان‌تر به آن نتیجه دست یابد و بدون استفاده از این محصولات و خدمات چنین امکانی برایش میسر نمی‌شد.
شفافیت مهم‌ترین عامل در هر شرایطی است. هم شما و هم مشتری احتمالی باید به‌وضوح بدانید که چه نیاز، مشکل، هدف، نتیجه یا دردی وجود دارد و چرا محصول یا خدمت شما روشی مقرون‌به‌صرفه برای مواجهه با آن‌هاست.

2- ایجاد صمیمیت و اعتماد با مشتری

با‌وجود همه داده‌ها و تخصص‌هایی که در فرایند فروش مورد استفاده قرار می‌گیرد، اکثریت قریب‌به‌اتفاق تصمیمات خرید بر پایه احساسات، مخصوصا احساس خریداران (یا اطرافیان آن‌ها) نسبت به محصول و فروشنده اتخاذ می‌شود. نوع احساس خریدار به فروشنده، نوع احساس او نسبت به کل شرکت را شکل می‌دهد.
بهترین فرایند فروش فرایندی است که طی آن، مشکلات مصرف‌کننده را – با جزئیات واقعی – به او گوشزد کرده و سپس مزایای حاصل از راه‌حل‌های خود را به او نشان می‌دهید. البته، بزرگ‌ترین بخش فروش تا بعد از فروش ادامه پیدا می‌کند.

وقتی فروشی انجام می‌دهید، باید خدمت یا محصول را تحویل دهید و مطمئن شوید که به‌طور رضایت‌بخشی نصب شده و مورد استفاده قرار می‌گیرد و تا زمان مشخصی بعد از فروش، پاسخگوی شکایات و نگرانی‌های مشتریان باشید. به همین دلیل، مشتری در ابتدا به‌دنبال ارتباط است. تا زمانی که مشتری نگران است، ارتباط با فروشنده بسیار مهم‌تر از خود محصول یا خدمت است.

قانونی با عنوان «قانون تلاش غیر‌مستقیم» در فروش وجود دارد. بر اساس این قانون هرچه بر ارتباطات (رویکرد غیرمستقیم) تمرکز کنید، فروش بهتری خواهید داشت. اما هرچه بیشتر بر فروش تمرکز کنید و ارتباطات را نادیده بگیرید، احتمال فروش یا برقراری ارتباط خوب با مشتری ضعیف‌تر خواهد شد.

اعتماد و اعتبار مهم‌ترین عوامل در ارتباطات فروش هستند. مشتری باید کاملا به شما (فروشنده) اعتماد کند و اطمینان قطعی داشته باشد که به تعهدات خود عمل خواهید کرد. مشتری باید معتقد باشد که کارایی محصول و خدمت شما همان است که در ابتدا گفته‌‌اید و به همان ترتیب هم باقی خواهد ماند.

صحبت به فروش منجر نمی‌شود. بین تعداد سوالاتی که درباره نیازها و خواسته‌های مشتری می‌پرسید و قدرت ارتباطی که شکل می‌دهید، رابطه‌ای مستقیم وجود دارد. صحبت به فروش منجر نمی‌شود، پرسیدن به فروش منجر می‌شود.

به علاوه، بین گوش‌دادن دقیق به پاسخ‌های مشتریان و میزان علاقه و اعتماد مشتری به شما رابطه مستقیمی وجود دارد. واقعیت این است که گوش دادن اعتماد به‌وجود می‌آورد. برای ایجاد ارتباطی قابل‌اعتماد بین فروشنده و مشتری، هیچ راهی سریع‌تر و موثرتر از پرسیدن سوالات بسیار از مشتری و گوش سپردن دقیق به پاسخ‌ها نیست.

هر‌چه دقیق‌تر به سخنان مشتری گوش بسپارید، علاقه و اعتماد او به شما افزون‌تر شده و پذیرای محصولات و خدمات شما خواهد بود. سوالات، کلید کار و اعتماد، عامل حیاتی در این فرایند هستند.

3- تشخیص دقیق نیازها

بسیاری از مشتریان وقتی با شما صحبت می‌کنند نمی‌دانند نیازی دارند که برآوردن آن از عهده محصول یا خدمت شما ساخته است. آن‌ها افرادی مردد هستند و صرفا به جمع‌آوری اطلاعات می‌پردازند.
وقتی با مشتری صحبت می‌کنید، ممکن است نیازی داشته باشد که مشخص، نا‌مشخص یا غیرواقعی باشد. اگر نیاز مشخص باشد، ممکن است

مشتری روش دقیق برآورده کردن آن‌را بداند و یا نداند. ممکن است نیاز واقعی او با آنچه فکر می‌کند نیاز دارد، بسیار متفاوت باشد.

اگر نیاز نامشخص و مبهم باشد، شما و مشتری تنها از طریق معاینه و تشخیص می‌توانید نیازهای موجود را به‌دقت بشناسید و روش برآورده کردن آن‌ها به‌وسیله محصولات و خدمات خود را مشخص کنید.
در بسیاری از موارد، مشتری ممکن است فکر کند نیازی دارد، در‌حالی‌که شرایط او واقعا رضایت‌بخش است. او به محصول یا خدمت شما احتیاجی ندارد و کار شما به‌عنوان فروشنده حرفه‌ای آن است که این موضوع را به او گوشزد کنید.

پرسیدن سوالات مختلف کلی و جزئی و گوش‌سپردن به پاسخ آن‌ها، روش دقیق تعیین نیازها است. پردرآمدترین فروشنده‌ها، سوالات خود را از قبل به‌دقت آماده می‌کنند، آن‌ها را یاداشت کرده و به‌ترتیب می‌پرسند.
بدترین فروشنده کسی است که هرچه به ذهنش می‌رسد را بیان کند ودر حین مکالمه فروش، از یک مطلب به مطلب دیگر بپرد. پرسیدن سوالات نامرتبط بدون شک از اعتبار شما می‌کاهد و دستیابی به فروش را بسیار دشوار می‌کند.

4- ارائه متقاعد‌کننده

ارائه همان چیزی است که منجر به فروش واقعی می‌شود. در فرایند فروش می‌توانید اشتباهات زیادی مرتکب شوید، اما کیفیت ارائه، تعیین‌کننده خرید یا عدم خرید مشتری است.
بهترین روش فروش، نشان دادن، توضیح دادن و پرسیدن یک سوال است. برای مثال می‌گویید: «این یک نرم‌افزار حسابداری برای مشاغل کوچک است که با آن می‌توانید همه اعداد کسب‌و‌کار خود را مدیریت کنید. آیا به این موضوع علاقه دارید؟»
در ارائه فروش از «فروش آزمایشی» استفاده کنید. این سوالی است که می‌تواند بدون متوقف‌کردن فرایند فروش، جوابی «منفی» داشته باشد، زیرا فرصت دیگری برای ارائه پاسخ در اختیار فروشنده قرار می‌دهد. برای مثال:

فروشنده: آیا مایلید این نرم‌افزار را روی کامپیوتر منزل خود نصب کنید؟
مشتری: نه ترجیح می‌دهم در دفتر خود از آن استفاده کنم.

فروشنده: مشکلی نیست. این نرم‌افزار هم روی کامپیوترهای خانگی کار می‌کند و هم روی سیستم‌های سرور.

به‌علاوه، در ارائه فروش قوی و حرفه‌ای، مرتبا به تجارب مشتریانی که با موفقیت از این محصول یا خدمت استفاده کرده‌اند اشاره می‌شود. داستانمشتریانی را تعریف کنید که شرایطی نزدیک یا مشابه با مشتریان احتمالی داشته‌، محصول یا خدمت شما را خریده‌اند و از نتایج آن راضی هستند.

5- پاسخ‌گویی مؤثر  به اعتراضات

هیچ فروشی بدون اعتراض انجام نمی‌شود. اعتراض‌ها نشانگر علاقه هستند. هر‌چه مشتری احتمالی سوالات بیشتری درباره محصولات و خدمات شما بپرسد، احتمال اینکه علاقه کافی برای خرید آن‌ پیدا کند، بیشتر است.
«قانون شش» در مورد اعتراضات صدق می‌کند. این قانون می‌گوید تعداد اعتراضات به یک خدمت یا محصول بیشتر از شش مورد نیست. گاهی فقط یک یا دو مورد وجود دارد اما بیشتر از شش نخواهد شد. یک ورق کاغذ بردارید و پاسخ این سوال را بنویسید:

«مشتری احتمالی متناسب ممکن است چه دلایلی برای عدم خرید محصولات و خدمات من ارائه دهد؟»
حتی اگر ظرف مدت یک هفته یا یک ماه اعتراضات زیادی دریافت می‌کنید، می‌توان همه آن‌ها را در شش گروه یا کمتر طبقه‌بندی کرد. اعتراضات  احتمالی مهم را مشخص کنید و پاسخ‌هایی منطقی و مستحکم برای هر کدام از آن‌ها در نظر بگیرید تا وقفه‌ای در فرایند فروش ایجاد نشود.

6- قطعی‌کردن فروش

بازیکنان گلف می‌‌گویند: «اولین ضربه را برای نمایش می‌زنیم، اما در ضربات بعد، پول جایزه را نشانه می‌رویم.»
تاکنون همه مراحل فروش که درباره آن‌ها صحبت کرده‌ایم را انجام داده‌ا‌ید، اما توانایی شما برای قطعی کردن فروش و وادار کردن خریدار به اتخاذ تصمیم خرید همان زمانی است که «پول را نشانه می‌روید.»
قدرتمندترین واژه در فرایند فروش «درخواست» است. افراد زیادی از عدم پذیرش و یا شنیدن واژه «نه» در مکالمه فروش هراسانند و به همین دلیل، هیچگاه درخواست نمی‌کنند. آن‌ها منفعلانه می‌نشینند و امیدوارند مشتری پیشقدم شده و خدمات و محصولات آن‌ها را بخرد. اما چنین اتفاقی به‌ندرت روی می‌دهد. حتی اگر مشتری محصولی را بخواهد، به آن نیاز داشته باشد، بتواند از آن استفاده کند و استطاعت مالی خرید آن را داشته باشد، مسئولیت فروشنده این است که به این موضوع پرداخته و از مشتری درخواست خرید کند.

دعوت به خرید. شاید ساده ترین تکنیک قطعی‌کردن فروش دعوت به خرید است. وقتی محصول را ارائه کردید، بپرسید: «آیا نگرانی یا سوالی دارید که در موردش صحبت نکرده باشیم؟»
وقتی مشتری می‌گوید: «نه، فکر می‌کنم در مورد تمام موارد صحبت شد.» با گفتن جمله «خوب، پس چرا آن‌را امتحان نمی‌کنید؟» مشتری را دعوت به خرید می‌کنید.
همچنین، می‌توانید درباره نحوه تحویل محصول یا خدمت صحبت کنید.
بسیاری از مشتریان تنها به‌اندازه یک درخواست با خرید فاصله دارند. تنها چیزی که احتیاج دارند کمی تشویق و ترغیب است. وقتی از آن‌ها می‌پرسید «اگر علاقه‌مند هستید، چرا آن‌را امتحان نمی‌کنید؟» از شنیدن پاسخ «حتما، چرا که نه؟» شگفت‌زده خواهید شد.
خبر خوب این که اگر اعتماد و صمیمیت کافی ایجاد کنید، نیازها را به‌دقت تشخیص دهید، یک ارائه منفعت‌محور شفاف تدارک ببینید و به تمامی اعتراضات مشتری احتمالی پاسخ دهید، فروش خود‌به‌خود به‌سوی قطعی‌شدن پیش می‌رود. این کار ساده، آسان و تقریبا از پیش تعیین‌شده است. هیچگاه از درخواست کردن نترسید.

7-  تکرار فروش و جذب مشتریان توصیه‌شده

این قانون، مهم‌ترین بخش فرایند فروش است. هدف همه کارهایتان باید مراقبت از مشتریان و حفظ آن‌ها به‌گونه‌ای باشد که منجر به خریدهای مجدد آن‌ها شده و باعث شود شما را به دوستان و آشنایان خود نیز توصیه کنند. با هر مشتری مانند مشتری میلیون‌دلاری برخورد کنید و فرض کنید که توانایی خرید حجم عظیمی از محصولات و خدمات شما را دارد و شما را به تعداد قابل‌توجهی از مشتریان احتمالی دیگر توصیه خواهد کرد.
به‌طور میانگین، هر‌کس سیصد نفر را به اسم می‌شناسد، این افراد می‌توانند دوستان، اقوام، معلمان، همکلاسی‌ها، همکاران، افرادی که در حیطه کاری خود با آن‌ها سرو‌کار دارید و یا معاشران شما مانند بانکدار یا حسابدار باشند.

فرض کنید تنها ۱۰ درصد افرادی که مشتریان شما می‌شناسند، مشتریان احتمالی محصولات یا خدمات شما باشند. پس اگر با مشتری خود به بهترین نحو برخورد کنید، او می‌تواند سی مشتری دیگر به شما معرفی کند. هر‌کدام از این سی مشتری نیز ۳۰۰ نفر را می‌شناسند و تقریبا ۱۰ درصد آن افراد نیز می‌توانند مشتریان احتمالی شما باشند.

پس می‌بینیم که خریدار محصولات و خدمات شما می‌تواند ظرف چند ماه آینده ۹۰۰ مشتری احتمالی دیگر برای شما به‌ارمغان آورد. آیا جالب‌توجه نیست؟ آیا این موضوع، در نحوه برخورد شما با مشتریانی که اکنون روبرویتان ایستاده‌اند، تفاوتی ایجاد نمی‌کند؟ امیدواریم این‌طور باشد.

فروش به مشتری معرفی‌شده به یک‌پانزدهم زمان، پول و انرژی لازم برای فروش تلفنی و یا فروش به یک مشتری جدید نیاز دارد. در خرده‌فروشی مواد مصرفی، وقتی مشتری راضی شما را به فردی توصیه می‌کند، ۹۵ درصد فرایند فروش قبل از اولین دیدار انجام شده است. توصیه شفاهی – اگر به‌طور منظم و اصولی  به‌کار گرفته شود – روشی بسیار قدرتمند برای رشد کسب‌و‌کار است.

درخواست برای ارجاع. «قابل توصیه بودن» کلید جذب مشتریان توصیه شده است. ارائه خدمات عالی و اطلاعات آموزشی به مشتری موجب می‌شود که با اطمینان شما را به دوستان، خانواده و آشنایان خود توصیه کند. وقتی از مشتریان خود مراقبت می‌کنید، آن‌ها راغب می‌شوند دوستان‌شان نیز از چنین تجربه لذت‌بخشی برخوردار شوند.

در هر فرصت ممکن درخواست ارجاع کنید. می‌توانید بگوئید: «مشتری گرامی، من واقعا علاقه‌مندم با افرادی مانند شما کار کنم، آیا افراد فوق‌العاده دیگری مانند خودتان می‌شناسید که شاید به محصولات و خدمات ما علاقه‌مند باشند؟»
چه کسی ممکن است به شما بگوید هیچ فرد‌فوق‌العاده دیگری را نمی‌شناسد؟
وقتی یک مشتری راضی، مشتری احتمالی جدیدی معرفی می‌کند، نتیجه کار را به مشتری معرف گزارش دهید و جزئیات را برای او تعریف کنید. مردم نسبت به آنچه به دوستان و آشنایان آن‌ها گفته‌اید و پاسخ آن‌ها، کنجکاوی بیش‌از‌حدی دارند.

وقتی مشتری ارجاعی خرید می‌کند، یک نامه تشکر و یا حتی یک هدیه برای فردی که او را معرفی کرده بفرستید. گزینه مورد‌علاقه من سبد هدیه‌ای پر از خوراکی‌های خوشمزه است. مردم همیشه از دریافت هدایا خوشحال می‌شوند و اگر قدردانی‌تان را به آن‌ها نشان دهید، احتمالا در آینده نیز شما را به دیگران توصیه خواهند کرد.
کتاب‌ها، مقالات، سی‌دی‌ها و برنامه‌های آموزش فروش بسیاری به این هفت گام فرایند فروش پرداخته‌اند. نکته مهم آن است که گاهی بهبودی کوچک در یک حوزه، منجر به موفقیت‌های بزرگ می‌شود.

اصول هفتگانه فروش را در این بخش مطالعه نمودید. شما می توانید سایر مقالات فروش و بازاریابی را در بخش مقاله های آموزشی سایت توسعه تجارت دلیران دنا (دناکو) ببینید و رایگان دانلود نمایید. در صورت نیاز به مشاوره در زمینه فروش محصولات و خدمات شرکت خود میتوانید از بخش مشاوره فروش با ما در ارتباط باشید.

 

منابع :

مدیر سبز

کتاب: ساخت کسب و کار فوق‌العاده – برایان تریسی

واحد بازاریابی و فروش توسعه تجارت دلیران دنا (دناکو)

 

نورو مارکتینگ

نورو مارکتینگ : بازاریابی عصبی و روش های نوین آن : دناکو : در این پست به معرفی کامل نورو مارکتینگ یا همان بازاریابی عصبی می پردازیم. مقالات کامل درباره بازاریابی عصبی و نورو مارکتینگ را می توانید در بخش آموش های دناکو مشاهده نمایید. صنعت بانکداری از ارکان اصلی هر اقتصادی به حساب می‌آید و مشتریان نقش کلیدی در آن دارند. بنابراین می‌توان ابراز توجه ویژه به نیازها و خواسته‌های مشتریان را از جمله موضوعات پر اهمیت ایران و جهان محسوب کرد.

نورو مارکتینگ : بازاریابی عصبی و روش های نوین آن

نورو مارکتینگ : بازاریابی عصبی و روش های نوین آن

نقش و اهمیت مشتری در بانک‌ها به سبب تاثیرمستقیمی که بر رشد و بقای بانک‌ها در بازار رقابت می‌گذارد و نیز کسب منافعی که برای ایشان دارد، سبب گردیده تا امروزه لزوم کسب رضایت مشتری درک و پذیرفته شود و همه واحدهای بانکی گرایش به مشتری داشته و سمت و سوی فعالیت همه آنها جذب مشتری و جلب رضایت او باشد.

نورو مارکتینگ

بازاریابی به تلاش برای ارتباط بین ارزش محصول یا خدمات و مشتری گفته می‌شود. بازاریابی گاهی اوقات به هنر فروش نیز معروف است. ولی فروش یکی از توابع کوچک بازاریابی به حساب می‌آید. تعریف لغت نامه‌ای بازاریابی عبارت است از: «فراهم کردن کالاها یا خدمات برای برآورده ساختن نیازهای مصرف‌کنندگان». به بیان دیگر، بازاریابی شامل درک خواسته‌های مشتری و تطابق محصولات شرکت، برای برآورده ساختن آن نیازها و در برگیرنده فرآیند سودآوری برای شرکت است. بازاریابی موفق مستلزم برخورداری از محصول مناسب در زمان مناسب و مکان مناسب است و اطمینان از اینکه مشتری از وجود محصول مطلع است؛ از این رو موجب سفارش‌های آینده می‌شود. به‌طور کلی بازاریابی، فرآیندی است که بین توانایی‌های شرکت و نیازهای مشتریان تعادل ایجاد می‌کند.

نورومارکتینگ یا بازاریابی عصبی

امروزه پیشرفت تکنولوژی و دانش بشری بر حیطه بازاریابی نیز تاثیرگذار بوده، به نحوی که رشته جدیدی تحت عنوان نورومارکتینگ یا بازاریابی عصبی به وجود آمده است. در این روش اعتقاد براین است که مطالعه بیولوژی و فیزیکی مغز مهم‌ترین راه برای شناخت رفتار خریداران محصول یا خدمات است. شرکت‌ها، تبلیغات گسترده‌ای دارند اما این تبلیغات آیا واقعا تاثیر گذار است ؟ یا اگر تاثیر گذار است این تاثیر تا چه‌اندازه‌ای است؟ برای بررسی میزان تاثیرگذاری تبلیغات روی ذهن و تصمیم انسان‌ها تنها یک راه مطمئن وجود دارد آن هم‌اندازه گیری فعالیت مغزی آنها در برابر محرک‌های تبلیغی ارائه شده است.

رفتار خریداران

هرچیزی از جمله تصویر، بو، مزه و صدا می‌تواند بر رفتار خریداران تاثیر بگذارد. یک محصول را در فروشگاهی در نظر بگیرید، یک مشتری آن را بر می‌دارد نگاه می‌کند و سریع آن را خریداری می‌کند، اما مشتری دیگر همین محصول را بر می‌دارد و نگاه می‌کند اما دوباره سر جایش قرار می‌دهد. در مغز این دو نفر دو واکنش متفاوت رخ داده است؛ در یکی واکنش مغزی منجر به خرید شده و در دیگری واکنش مغزی منجر به بازگرداندن محصول به قفسه مربوطه شده است.

عوامل شناختی نورومارکتینگ

کارکرد قسمت‌های مختلف مغز تا چه‌اندازه‌ای در این رفتار تاثیر داشتند؟ کدام قسمت موافق خریدن محصول بوده و چرا ؟ و کدام قسمت مخالف خریدن محصول بوده و چرا؟ عوامل مختلفی بر تصمیم گیری انسان‌ها تاثیر می‌گذارد برخی از این عوامل شناختی هستند و برخی دیگر هیجانی، تعدادی هم از هر دو عامل تشکیل شده‌اند. قسمت‌های مختلفی از مغز در خرید کردن دخیل هستند. اکنون می‌توانیم نظام‌های مغزی درگیر در خرید را تجزیه و تحلیل کنیم و به شرکت‌ها و موسسات بگوییم که چگونه می‌توانند تبلیغات خود را به گونه‌ای طراحی کنند که بیشترین تاثیر را بر خرید مشتریان خود بگذارند.

نورومارکتینگ علم جدید تحقیقات بازار است که به مطالعه پاسخ‌های حسی – حرکتی، شناختی و عاطفی مشتریان در برابر محرک‌های ارائه شده در بازار می‌پردازد و از ابزار‌هایی مانند FMRI و QEEG و ابزار‌های دیگر برای‌ اندازه‌گیری فعالیت قسمت‌های مختلف مغز در هنگام مواجهه با محرک‌ها استفاده می‌کند. همچنین در این علم حالات بدن در هنگام مواجهه با محرک‌های تبلیغاتی‌ اندازه‌گیری می‌شود حالاتی مانند ضربان قلب و میزان عرق کردن پوست.

ویژگی‌های نورومارکتینگ :

1‌ – نورومارکتینگ یعنی سنجش مستقیم:

شما می‌توانید از یک مشتری سوال کنید که چه چیزی را دوست دارد و نسبت به خرید کدام محصول مشتاق است؛ اما در واقع خیلی نمی‌توان به آن اعتماد کرد؛ چراکه ممکن است مشتری تحت تاثیر عوامل مختلفی قرار داشته باشد که در آن لحظه اجازه تصمیم گیری درست را به او نمی‌دهند. برای مثال خیلی وقت‌ها شده که ما قصد خرید محصول خاصی را داشته‌ایم (یعنی نسبت به آن اعلام علاقه‌مندی کرده‌ایم) اما در واقعیت چیز دیگری را خریده‌ایم، چرا که در هنگام خرید با محصولی مواجه شده ایم که ویژگی هایش ما را بیشتر تحت تاثیر قرار داده است. در نورومارکتینگ ما ویژگی‌های بیرونی نگرش فرد نسبت به یک محصول یا ویژ‌گی‌هایش را نمی‌سنجیم، بلکه منبع آن، یعنی مغز را می‌سنجیم. در نورو مارکتینگ فعالیت قسمت‌های مختلف مغزی نسبت به یک محصول سنجیده می‌شود. برای مثال با قرار دادن یک فرد در مقابل یک تیزر تبلیغاتی فعالیت مغزی او را از طریق الکترود‌هایی که به مغزش وصل شده است در کسری از ثانیه می‌سنجیم و بررسی می‌کنیم که کدام تصویر او را بیشتر تحت تاثیر قرار داده و اینکه نگرش فرد نسبت به آن محصول چه تغییری می‌کند. پس نورو مارکتینگ تنها با مغز به عنوان مرکز شناخت و عاطفه سر و کار دارد نه با اظهارات خریداران.

2‌- نورومارکتینگ و شناخت ناهوشیار

ما همیشه هوشیارانه خرید نمی‌کنیم خیلی وقت‌ها تحت تاثیر لایه‌های زیرین مغزی، عواطف و احساساتمان خرید می‌کنیم. جالب است بدانید 95 درصد از تصمیمات ما برای خرید یک کالا یا دریافت یک خدمت، ناهوشیار و تنها 5 درصد از تصمیمات ما هوشیار هستند. برای مثال بارها شده است که با قصد خرید یک محصول به فروشگاه رفته‌اید، اما در نهایت محصولی دیگر و یا با برند دیگر را انتخاب کرده‌اید. آیا محصولی که انتخاب کرده‌اید نسبت به آن چیزی که قرار بود انتخاب کنید مزیت و ویژگی مهمی داشته است؟ این مثال تنها نمونه کوچکی از رفتارهای ناهوشیار ما است. خیلی وقت‌ها رفتارهایی را انجام می‌دهیم که توسط شناخت ما هدایت نمی‌شوند، بلکه توسط عواطف و قسمت نا‌هوشیار ذهن ما هدایت می‌شوند.

نورومارکتینگ ابزار بسیار قدرتمندی است برای شناخت ناهوشیار ذهن مشتریان، دانشمندان حوزه نوروساینس با استفاده از ابزار‌های مختلف مانند نقشه‌برداری مغزی و ام آرآی کاربردی فعالیت قسمت‌هایی از مغز را رصد می‌کنند که تجزیه و تحلیل داده‌های آن منجر به شناخت و کشف ناهوشیاری می‌شود که مشتریان خودشان هم خبر ندارند، اما به شدت تحت تاثیر آنها هستند.

مدیریت برند و مغز انسان (نوروبرندینگ):

یکی دیگر از موضوعات حوزه مدیریت و اقتصاد که در اینجا به طور مختصر در مورد کاربرد نوروساینس به آن خواهیم پرداخت بحث برندینگ است.

مدیران موسسات تولید کننده اقلامی که در یک محیط رقابتی مشغول به تولید و عرضه هستند، باید تشخیص بدهند چه چیزی برای مشتریان آنها در بازار هدفشان مهم است و معیارهای مقایسه محصولشان با محصول رقیب را در فرآیند انتخاب درک کنند.

استراتژی‌های سازمانی باید بر اساس درک و شناخت تفکرات، احساسات و رفتار مصرف‌کنندگان شکل بگیرد. تحقیقات مصرف کننده به شیوه‌های نوروساینس می‌تواند به مدیران در شناخت مصرف کنندگان کمک کند. یکی از مهم‌ترین کاربردهای تحقیقات مصرف‌کننده، بهبود استراتژی‌های بازاریابی است.

هدف عمده یک بازاریاب ماورای فروش است و معمولا هدف نهایی، ایجاد یک تعهد پایدار بین یک نام تجاری خاص و یک گروه مشتری ویژه است، که فرآیندی است شامل مراحل معرفی، آشنایی، ترجیح و در صورت موفقیت محصول، ایجاد وفاداری.

در حالی‌که تبلیغات بیشتر مقدمات مراحل معرفی و آشنایی را فراهم می‌کند، عواملی از قبیل قیمت، شهرت نام تجاری و زیبایی ظاهری از عوامل موثر بر ترجیح مشتریان هستند و در نهایت کیفیت مناسب محصول باعث ایجاد رضایت و متعاقب آن وفاداری در مشتری خواهد شد.

وفاداری به یک نام تجاری

تعهد قوی بین یک نام تجاری و یک گروه مشتری شامل مراحل زیر است:

  • 1‌- آشنا شدن با نام تجاری؛
  • 2‌- شناخت پیدا کردن مشتری نسبت به آن؛
  • 3‌- ترجیح دادن آن نام تجاری توسط مشتری.

یکی از مهم‌ترین سوالاتی که برای هر موسسه‌ای در زمینه بازاریابی و مدیریت برند مطرح است این است که چگونه در مشتریان بالقوه برای نام تجاری خویش ایجاد ترجیح کنند. تمایل به خرید، نوعی سود آوری است، از آنجا که این تمایل صرفا در ذهن مصرف‌کنندگان است، به عنوان نوعی نگرش مورد مطالعه قرار می‌گیرد.

باورهای مصرف‌کنندگان درباره ویژگی‌های محصول تاثیرگذار بر نگرش آنها درباره برندهای خاص و نهایتا ایجاد تمایلات رفتاری و انتخاب یک برند از سوی آنها خواهد شد.

برای کالایی که درگیری ذهنی بالایی در مشتری ایجاد می‌کند، شناسایی ویژگی‌هایی که در نظر آنها فوق‌العاده مهم رده‌بندی می‌شوند دارای مصادیقی برای راهبرد محصول و ارتقا می‌باشد.

بازاریابی عصبی و روش های نوین آن

نورو مارکتینگ : بازاریابی عصبی و روش های نوین آن : دناکو : در این پست به معرفی کامل نورو مارکتینگ یا همان بازاریابی عصبی می پردازیم. مقالات کامل درباره بازاریابی عصبی و نورو مارکتینگ را می توانید در بخش آموش های دناکو مشاهده نمایید.

 

در این نوع کالا لازم نیست مدیران نگران بهینه کردن تک تک خصیصه‌های برند مزبور باشند. بلکه موضوع اصلی باید شناسایی ویژگی‌هایی باشد که از سوی بازار هدف به عنوان مهم‌ترین ویژگی‌ها رتبه بندی شده‌اند و تلاش شود تا باورهایی قوی مبنی بر اینکه برند مورد نظر واجد این ویژگی‌ها است، ایجاد شود. البته قیمت نیز برای برخی از طبقات محصول می‌تواند خود یک ویژگی باشد. در مواردی که در آن قیمت فوق‌العاده اهمیت دارد، مدیران باید اطمینان حاصل کنند که برندهایشان به طور رقابتی قیمت‌گذاری می‌شود.

نقش نوروساینس در برندینگ

نقش نوروساینس در برندینگ بسیار گسترده است. از آنجا که مدیران در جست‌وجوی محرک‌هایی هستند که درگیری ذهنی مشتریان بالقوه را افزایش دهند تا در ذهن آنها نفوذ کنند، با روش‌های گسترده پژوهشی نورومارکتینگ و با توجه به نوع محصول و اثری که بر مغز انسان می‌گذارد می‌توان بررسی کرد که کدام تبلیغ یا کدام شیوه فروش یا حتی کدام فعالیت اجتماعی شرکت تولید کننده و کدام شعار می‌تواند مخاطبان را بیشتر تحت تاثیر قراردهد.

در واقع روشی که مدیران برای ارائه محصول و فروش آن در نظر می‌گیرند توسط علوم شناختی و بررسی نقشه مغزی انسان تهیه و در اختیار آنها قرار می‌گیرد که این امر موجب خواهد شد تا شرکت‌های تولیدکننده محصول یا خدمات به اهداف خود به بهترین نحو ممکن برسند.

نورومارکتینگ و بانکداری:

آیا می‌دانستید که مردم در هنگام سرمایه‌گذاری، با افراد مسن بیشتر سرمایه گذاری می‌کنند تا افراد جوان؟

درطول دو دهه گذشته خدمات و نگهداری و فشارهای رقابتی فزاینده، تغییرات چشمگیری را در صنعت بانکداری ایجاد کرده‌اند. این تغییرات بانک‌ها را به سوی اتخاذ راهبردهای بانکداری، به خصوص بازاریابی سوق داده است. در بانکداری، کمی تعریف بازاریابی متفاوت است. بازاریابی، افزایش درآمد بانک از طریق سودآور ساختن رابطه مشتریان با بانک در طول زمان تعریف شده است؛ بنابراین در این رویکرد رضایت مشتریان از اهمیت فراوانی برخورداراست. در گذشته فرض براین بود که از راه تطبیق با نیازهای مشتریان می‌توان به وفاداری مشتری دست یافت. ولی تجربه نشان داد با ورود بانک‌های جدیدی که محصولات منطبق با نیاز مشتریان داشتند، اغلب مشتریان جذب این بانک‌های تازه وارد می‌شوند.

پس از آن فرض بر آن شد که ارائه محصولات متمایز می‌تواند موجب وفاداری مشتریان شود، ولی همان حادثه تلخ با ورود رقبای جدید با محصولات متمایز‌تر تکرار شد. تا اینکه ایده حفظ وفاداری مشتریان از طریق روابط ماندگار با آنها مطرح شد، ایده‌ای که عده‌ای آن را بازاریابی تک به تک نیز می‌نامند. هدف در این طرز تفکر جدید، مدیریت روابط با مشتریان است و فرض برآن است که مشتری نه فقط به دلیل محصول متمایز و منطبق با نیازهایش، بلکه به دلیل تعلق خاطر به روابطش با عرضه کنندگان خدمات یا محصولات، خرید می‌کند. به گفته دیگر، داشتن محصولات و خدمات متمایز و منطبق با نیازهای مشتری شرط لازم است، ولی لزوما شرط کافی برای کسب و تداوم وفاداری مشتری نیست. شرط کافی، داشتن روابط ماندگار با مشتری است.

جلب اعتماد مشتریان

نورومارکتینگ امروزه مهم‌ترین ابزار بانک‌ها برای اثر‌گذاری مستقیم بر روی مشتریانشان است. یکی از مواردی که برای بانک‌ها حائز اهمیت است جلب اعتماد مشتریان است. نمونه‌های مختلفی از پروژه‌های پیشرفته نورومارکتینگ در جهان اجرا شده‌اند که هدفشان ایجاد اعتماد یا حتی ترمیم اعتماد از دست رفته مشتریان است. بانک‌ها برای رسیدن به سود‌دهی از ابزارهای علوم عصبی استفاده می‌کنند، تا مستقیما در مغز مشتریان رسوخ کنند. مردم چرا از خدمات بانک استفاده می‌کنند؟ هدفشان از این موضوع چیست؟ آیا به دنبال سود هستند یا به دنبال اعتماد؟

تبلیغات بانک‌ها

با توجه به گزارش‌های منتشر شده در اکثر کشورهای اروپایی بانک‌های کشورهای موفق در صنعت بانکداری در شرایط رکود اقتصادی حدود 7 درصد بودجه تبلیغات خود را صرف نورومارکتینگ و ساختن برندی قوی‌تر با استفاده از آن کرده‌اند. تحقیقات نشان داده که همدلی برای مشتریان از هر چیز دیگری مهم‌تر است، یعنی آنها می‌خواهند که بانک نشان دهد که مشکل آنها را می‌فهمد. همین‌طور مردم در هنگام تبادلات اقتصادی، افراد مسن‌تر را بیشتر قابل اعتماد می‌یابند تا افراد جوان.

همچنین تحقیقات بر روی تبلیغات بانک‌ها نشان داده که استفاده از تبلیغاتی که از تصاویری استفاده می‌کنند که ثبات را القا می‌کنند بسیار تاثیر گذار است. اما مهم ترین پیامی که مردم می‌خواهند از یک بانک بشنوند این است که بانکشان تا چه حد درد یا مشکلات آنها را درک می‌کند. این یافته‌ها از طریق بررسی مستقیم ساختار‌های عصبی مغز انسان به دست آمده و با اطمینان می‌توان گفت که نه فرضیه، بلکه قانون هستند.

 

سایر مقالات دناکو را می توانید در بخش آموزش های دناکو مطالعه کنید : برخی از این مقالات در زیر لیست شده اند.

****

بازاریابی نوین از دیدگاه فیلیپ کاتلر : آینده محتمل : دناکو : در این پست آینده صنعت بازاریابی از دیدگاه فیلیپ کاتلر Philip Kotler را بررسی می کنیم.

****

بازاریابی شرکت خود را متحول کنید : دناکو : با این روش های نوین بازاریابی می توانید بازاریابی شرکت خود و در نتیجه فروش خود را متحول کنید.

****

راهنمای کامل ممیزی بازاریابی در ایران : دناکو : در این پست به معرفی کامل روش ممیزی بازاریابی و شیوه اجرای آن در ایران می پردازیم . مقالات کامل مربوط به بازاریابی و ممیزی بازاریابی را می توانید در بخش آموزش های دناکو مشاهده کنید.

****

نورو مارکتینگ : بازاریابی عصبی و روش های نوین آن : دناکو : در این پست به معرفی کامل نورو مارکتینگ یا همان بازاریابی عصبی می پردازیم. مقالات کامل درباره بازاریابی عصبی و نورو مارکتینگ را می توانید در بخش آموش های دناکو مشاهده نمایید.

****

بازاریابی چیست ؟ چرا باید از روش های نوین بازاریابی استفاده کنیم  : دناکو : راه های نوین بازاریابی لازم هستند ؟ خود بازاریابی آیا برای شرکت لازم است ؟ این مقاله دناکو به این سوالات پاسخ می دهد.

****

نقش بازاریابی شخص به شخص : دناکو : در این بخش نقش بازاریابی فیس تو فیس را در بخش بازاریابی و فروش مدرن بررسی می کنیم.

 

کامل ترین مقالات فروش و بازاریابی را در دناکو مطالعه نمایید. بخش آموزش های دناکو جدید ترین و بروز ترین مقالات را در زمینه های بازاریابی ، فروش ، مدیریت تکنولوژی ، مدیریت کسب و کار ، مدیریت نوآوری  منابع انسانی و تحقیق و توسعه را فراهم کرده است. شما می توانید این مقالات را رایگان مطالعه نمایید یا در دوره های تخصصی دناکو شرکت نمایید.

 

لیست تمامی مقالات بازاریابی و فروش دناکو را می توانید در بخش زیر پیدا کنید. در لیست زیر تمامی مقالات بازاریابی و فروش دناکو بصورت هفتگی به روز رسانی می شود.

 

برای دریافت مقالات بیشتر ما را در تلگرام دنبال نمایید.

 

منبع :

  • دنیای اقتصاد – امیر صفری
  •  دناکو

 

نورو مارکتینگ : بازاریابی عصبی

نورو مارکتینگ : بازاریابی عصبی و روش های نوین آن : دناکو : در این پست به معرفی کامل نورو مارکتینگ یا همان بازاریابی عصبی می پردازیم. مقالات کامل درباره بازاریابی عصبی و نورو مارکتینگ را می توانید در بخش آموش های دناکو مشاهده نمایید. صنعت بانکداری از ارکان اصلی هر اقتصادی به حساب می‌آید و مشتریان نقش کلیدی در آن دارند. بنابراین می‌توان ابراز توجه ویژه به نیازها و خواسته‌های مشتریان را از جمله موضوعات پر اهمیت ایران و جهان محسوب کرد.

نورو مارکتینگ : بازاریابی عصبی و روش های نوین آن

نورو مارکتینگ : بازاریابی عصبی و روش های نوین آن

نقش و اهمیت مشتری در بانک‌ها به سبب تاثیرمستقیمی که بر رشد و بقای بانک‌ها در بازار رقابت می‌گذارد و نیز کسب منافعی که برای ایشان دارد، سبب گردیده تا امروزه لزوم کسب رضایت مشتری درک و پذیرفته شود و همه واحدهای بانکی گرایش به مشتری داشته و سمت و سوی فعالیت همه آنها جذب مشتری و جلب رضایت او باشد.

نورو مارکتینگ

بازاریابی به تلاش برای ارتباط بین ارزش محصول یا خدمات و مشتری گفته می‌شود. بازاریابی گاهی اوقات به هنر فروش نیز معروف است. ولی فروش یکی از توابع کوچک بازاریابی به حساب می‌آید. تعریف لغت نامه‌ای بازاریابی عبارت است از: «فراهم کردن کالاها یا خدمات برای برآورده ساختن نیازهای مصرف‌کنندگان». به بیان دیگر، بازاریابی شامل درک خواسته‌های مشتری و تطابق محصولات شرکت، برای برآورده ساختن آن نیازها و در برگیرنده فرآیند سودآوری برای شرکت است. بازاریابی موفق مستلزم برخورداری از محصول مناسب در زمان مناسب و مکان مناسب است و اطمینان از اینکه مشتری از وجود محصول مطلع است؛ از این رو موجب سفارش‌های آینده می‌شود. به‌طور کلی بازاریابی، فرآیندی است که بین توانایی‌های شرکت و نیازهای مشتریان تعادل ایجاد می‌کند.

نورومارکتینگ یا بازاریابی عصبی

امروزه پیشرفت تکنولوژی و دانش بشری بر حیطه بازاریابی نیز تاثیرگذار بوده، به نحوی که رشته جدیدی تحت عنوان نورومارکتینگ یا بازاریابی عصبی به وجود آمده است. در این روش اعتقاد براین است که مطالعه بیولوژی و فیزیکی مغز مهم‌ترین راه برای شناخت رفتار خریداران محصول یا خدمات است. شرکت‌ها، تبلیغات گسترده‌ای دارند اما این تبلیغات آیا واقعا تاثیر گذار است ؟ یا اگر تاثیر گذار است این تاثیر تا چه‌اندازه‌ای است؟ برای بررسی میزان تاثیرگذاری تبلیغات روی ذهن و تصمیم انسان‌ها تنها یک راه مطمئن وجود دارد آن هم‌اندازه گیری فعالیت مغزی آنها در برابر محرک‌های تبلیغی ارائه شده است.

رفتار خریداران

هرچیزی از جمله تصویر، بو، مزه و صدا می‌تواند بر رفتار خریداران تاثیر بگذارد. یک محصول را در فروشگاهی در نظر بگیرید، یک مشتری آن را بر می‌دارد نگاه می‌کند و سریع آن را خریداری می‌کند، اما مشتری دیگر همین محصول را بر می‌دارد و نگاه می‌کند اما دوباره سر جایش قرار می‌دهد. در مغز این دو نفر دو واکنش متفاوت رخ داده است؛ در یکی واکنش مغزی منجر به خرید شده و در دیگری واکنش مغزی منجر به بازگرداندن محصول به قفسه مربوطه شده است.

عوامل شناختی نورومارکتینگ

کارکرد قسمت‌های مختلف مغز تا چه‌اندازه‌ای در این رفتار تاثیر داشتند؟ کدام قسمت موافق خریدن محصول بوده و چرا ؟ و کدام قسمت مخالف خریدن محصول بوده و چرا؟ عوامل مختلفی بر تصمیم گیری انسان‌ها تاثیر می‌گذارد برخی از این عوامل شناختی هستند و برخی دیگر هیجانی، تعدادی هم از هر دو عامل تشکیل شده‌اند. قسمت‌های مختلفی از مغز در خرید کردن دخیل هستند. اکنون می‌توانیم نظام‌های مغزی درگیر در خرید را تجزیه و تحلیل کنیم و به شرکت‌ها و موسسات بگوییم که چگونه می‌توانند تبلیغات خود را به گونه‌ای طراحی کنند که بیشترین تاثیر را بر خرید مشتریان خود بگذارند.

نورومارکتینگ علم جدید تحقیقات بازار است که به مطالعه پاسخ‌های حسی – حرکتی، شناختی و عاطفی مشتریان در برابر محرک‌های ارائه شده در بازار می‌پردازد و از ابزار‌هایی مانند FMRI و QEEG و ابزار‌های دیگر برای‌ اندازه‌گیری فعالیت قسمت‌های مختلف مغز در هنگام مواجهه با محرک‌ها استفاده می‌کند. همچنین در این علم حالات بدن در هنگام مواجهه با محرک‌های تبلیغاتی‌ اندازه‌گیری می‌شود حالاتی مانند ضربان قلب و میزان عرق کردن پوست.

ویژگی‌های نورومارکتینگ :

1‌ – نورومارکتینگ یعنی سنجش مستقیم:

شما می‌توانید از یک مشتری سوال کنید که چه چیزی را دوست دارد و نسبت به خرید کدام محصول مشتاق است؛ اما در واقع خیلی نمی‌توان به آن اعتماد کرد؛ چراکه ممکن است مشتری تحت تاثیر عوامل مختلفی قرار داشته باشد که در آن لحظه اجازه تصمیم گیری درست را به او نمی‌دهند. برای مثال خیلی وقت‌ها شده که ما قصد خرید محصول خاصی را داشته‌ایم (یعنی نسبت به آن اعلام علاقه‌مندی کرده‌ایم) اما در واقعیت چیز دیگری را خریده‌ایم، چرا که در هنگام خرید با محصولی مواجه شده ایم که ویژگی هایش ما را بیشتر تحت تاثیر قرار داده است. در نورومارکتینگ ما ویژگی‌های بیرونی نگرش فرد نسبت به یک محصول یا ویژ‌گی‌هایش را نمی‌سنجیم، بلکه منبع آن، یعنی مغز را می‌سنجیم. در نورو مارکتینگ فعالیت قسمت‌های مختلف مغزی نسبت به یک محصول سنجیده می‌شود. برای مثال با قرار دادن یک فرد در مقابل یک تیزر تبلیغاتی فعالیت مغزی او را از طریق الکترود‌هایی که به مغزش وصل شده است در کسری از ثانیه می‌سنجیم و بررسی می‌کنیم که کدام تصویر او را بیشتر تحت تاثیر قرار داده و اینکه نگرش فرد نسبت به آن محصول چه تغییری می‌کند. پس نورو مارکتینگ تنها با مغز به عنوان مرکز شناخت و عاطفه سر و کار دارد نه با اظهارات خریداران.

2‌- نورومارکتینگ و شناخت ناهوشیار

ما همیشه هوشیارانه خرید نمی‌کنیم خیلی وقت‌ها تحت تاثیر لایه‌های زیرین مغزی، عواطف و احساساتمان خرید می‌کنیم. جالب است بدانید 95 درصد از تصمیمات ما برای خرید یک کالا یا دریافت یک خدمت، ناهوشیار و تنها 5 درصد از تصمیمات ما هوشیار هستند. برای مثال بارها شده است که با قصد خرید یک محصول به فروشگاه رفته‌اید، اما در نهایت محصولی دیگر و یا با برند دیگر را انتخاب کرده‌اید. آیا محصولی که انتخاب کرده‌اید نسبت به آن چیزی که قرار بود انتخاب کنید مزیت و ویژگی مهمی داشته است؟ این مثال تنها نمونه کوچکی از رفتارهای ناهوشیار ما است. خیلی وقت‌ها رفتارهایی را انجام می‌دهیم که توسط شناخت ما هدایت نمی‌شوند، بلکه توسط عواطف و قسمت نا‌هوشیار ذهن ما هدایت می‌شوند.

نورومارکتینگ ابزار بسیار قدرتمندی است برای شناخت ناهوشیار ذهن مشتریان، دانشمندان حوزه نوروساینس با استفاده از ابزار‌های مختلف مانند نقشه‌برداری مغزی و ام آرآی کاربردی فعالیت قسمت‌هایی از مغز را رصد می‌کنند که تجزیه و تحلیل داده‌های آن منجر به شناخت و کشف ناهوشیاری می‌شود که مشتریان خودشان هم خبر ندارند، اما به شدت تحت تاثیر آنها هستند.

مدیریت برند و مغز انسان (نوروبرندینگ):

یکی دیگر از موضوعات حوزه مدیریت و اقتصاد که در اینجا به طور مختصر در مورد کاربرد نوروساینس به آن خواهیم پرداخت بحث برندینگ است.

مدیران موسسات تولید کننده اقلامی که در یک محیط رقابتی مشغول به تولید و عرضه هستند، باید تشخیص بدهند چه چیزی برای مشتریان آنها در بازار هدفشان مهم است و معیارهای مقایسه محصولشان با محصول رقیب را در فرآیند انتخاب درک کنند.

استراتژی‌های سازمانی باید بر اساس درک و شناخت تفکرات، احساسات و رفتار مصرف‌کنندگان شکل بگیرد. تحقیقات مصرف کننده به شیوه‌های نوروساینس می‌تواند به مدیران در شناخت مصرف کنندگان کمک کند. یکی از مهم‌ترین کاربردهای تحقیقات مصرف‌کننده، بهبود استراتژی‌های بازاریابی است.

هدف عمده یک بازاریاب ماورای فروش است و معمولا هدف نهایی، ایجاد یک تعهد پایدار بین یک نام تجاری خاص و یک گروه مشتری ویژه است، که فرآیندی است شامل مراحل معرفی، آشنایی، ترجیح و در صورت موفقیت محصول، ایجاد وفاداری.

در حالی‌که تبلیغات بیشتر مقدمات مراحل معرفی و آشنایی را فراهم می‌کند، عواملی از قبیل قیمت، شهرت نام تجاری و زیبایی ظاهری از عوامل موثر بر ترجیح مشتریان هستند و در نهایت کیفیت مناسب محصول باعث ایجاد رضایت و متعاقب آن وفاداری در مشتری خواهد شد.

وفاداری به یک نام تجاری

تعهد قوی بین یک نام تجاری و یک گروه مشتری شامل مراحل زیر است:

  • 1‌- آشنا شدن با نام تجاری؛
  • 2‌- شناخت پیدا کردن مشتری نسبت به آن؛
  • 3‌- ترجیح دادن آن نام تجاری توسط مشتری.

یکی از مهم‌ترین سوالاتی که برای هر موسسه‌ای در زمینه بازاریابی و مدیریت برند مطرح است این است که چگونه در مشتریان بالقوه برای نام تجاری خویش ایجاد ترجیح کنند. تمایل به خرید، نوعی سود آوری است، از آنجا که این تمایل صرفا در ذهن مصرف‌کنندگان است، به عنوان نوعی نگرش مورد مطالعه قرار می‌گیرد.

باورهای مصرف‌کنندگان درباره ویژگی‌های محصول تاثیرگذار بر نگرش آنها درباره برندهای خاص و نهایتا ایجاد تمایلات رفتاری و انتخاب یک برند از سوی آنها خواهد شد.

برای کالایی که درگیری ذهنی بالایی در مشتری ایجاد می‌کند، شناسایی ویژگی‌هایی که در نظر آنها فوق‌العاده مهم رده‌بندی می‌شوند دارای مصادیقی برای راهبرد محصول و ارتقا می‌باشد.

بازاریابی عصبی و روش های نوین آن

نورو مارکتینگ : بازاریابی عصبی و روش های نوین آن : دناکو : در این پست به معرفی کامل نورو مارکتینگ یا همان بازاریابی عصبی می پردازیم. مقالات کامل درباره بازاریابی عصبی و نورو مارکتینگ را می توانید در بخش آموش های دناکو مشاهده نمایید.

 

در این نوع کالا لازم نیست مدیران نگران بهینه کردن تک تک خصیصه‌های برند مزبور باشند. بلکه موضوع اصلی باید شناسایی ویژگی‌هایی باشد که از سوی بازار هدف به عنوان مهم‌ترین ویژگی‌ها رتبه بندی شده‌اند و تلاش شود تا باورهایی قوی مبنی بر اینکه برند مورد نظر واجد این ویژگی‌ها است، ایجاد شود. البته قیمت نیز برای برخی از طبقات محصول می‌تواند خود یک ویژگی باشد. در مواردی که در آن قیمت فوق‌العاده اهمیت دارد، مدیران باید اطمینان حاصل کنند که برندهایشان به طور رقابتی قیمت‌گذاری می‌شود.

نقش نوروساینس در برندینگ

نقش نوروساینس در برندینگ بسیار گسترده است. از آنجا که مدیران در جست‌وجوی محرک‌هایی هستند که درگیری ذهنی مشتریان بالقوه را افزایش دهند تا در ذهن آنها نفوذ کنند، با روش‌های گسترده پژوهشی نورومارکتینگ و با توجه به نوع محصول و اثری که بر مغز انسان می‌گذارد می‌توان بررسی کرد که کدام تبلیغ یا کدام شیوه فروش یا حتی کدام فعالیت اجتماعی شرکت تولید کننده و کدام شعار می‌تواند مخاطبان را بیشتر تحت تاثیر قراردهد.

در واقع روشی که مدیران برای ارائه محصول و فروش آن در نظر می‌گیرند توسط علوم شناختی و بررسی نقشه مغزی انسان تهیه و در اختیار آنها قرار می‌گیرد که این امر موجب خواهد شد تا شرکت‌های تولیدکننده محصول یا خدمات به اهداف خود به بهترین نحو ممکن برسند.

نورومارکتینگ و بانکداری:

آیا می‌دانستید که مردم در هنگام سرمایه‌گذاری، با افراد مسن بیشتر سرمایه گذاری می‌کنند تا افراد جوان؟

درطول دو دهه گذشته خدمات و نگهداری و فشارهای رقابتی فزاینده، تغییرات چشمگیری را در صنعت بانکداری ایجاد کرده‌اند. این تغییرات بانک‌ها را به سوی اتخاذ راهبردهای بانکداری، به خصوص بازاریابی سوق داده است. در بانکداری، کمی تعریف بازاریابی متفاوت است. بازاریابی، افزایش درآمد بانک از طریق سودآور ساختن رابطه مشتریان با بانک در طول زمان تعریف شده است؛ بنابراین در این رویکرد رضایت مشتریان از اهمیت فراوانی برخورداراست. در گذشته فرض براین بود که از راه تطبیق با نیازهای مشتریان می‌توان به وفاداری مشتری دست یافت. ولی تجربه نشان داد با ورود بانک‌های جدیدی که محصولات منطبق با نیاز مشتریان داشتند، اغلب مشتریان جذب این بانک‌های تازه وارد می‌شوند.

پس از آن فرض بر آن شد که ارائه محصولات متمایز می‌تواند موجب وفاداری مشتریان شود، ولی همان حادثه تلخ با ورود رقبای جدید با محصولات متمایز‌تر تکرار شد. تا اینکه ایده حفظ وفاداری مشتریان از طریق روابط ماندگار با آنها مطرح شد، ایده‌ای که عده‌ای آن را بازاریابی تک به تک نیز می‌نامند. هدف در این طرز تفکر جدید، مدیریت روابط با مشتریان است و فرض برآن است که مشتری نه فقط به دلیل محصول متمایز و منطبق با نیازهایش، بلکه به دلیل تعلق خاطر به روابطش با عرضه کنندگان خدمات یا محصولات، خرید می‌کند. به گفته دیگر، داشتن محصولات و خدمات متمایز و منطبق با نیازهای مشتری شرط لازم است، ولی لزوما شرط کافی برای کسب و تداوم وفاداری مشتری نیست. شرط کافی، داشتن روابط ماندگار با مشتری است.

جلب اعتماد مشتریان

نورومارکتینگ امروزه مهم‌ترین ابزار بانک‌ها برای اثر‌گذاری مستقیم بر روی مشتریانشان است. یکی از مواردی که برای بانک‌ها حائز اهمیت است جلب اعتماد مشتریان است. نمونه‌های مختلفی از پروژه‌های پیشرفته نورومارکتینگ در جهان اجرا شده‌اند که هدفشان ایجاد اعتماد یا حتی ترمیم اعتماد از دست رفته مشتریان است. بانک‌ها برای رسیدن به سود‌دهی از ابزارهای علوم عصبی استفاده می‌کنند، تا مستقیما در مغز مشتریان رسوخ کنند. مردم چرا از خدمات بانک استفاده می‌کنند؟ هدفشان از این موضوع چیست؟ آیا به دنبال سود هستند یا به دنبال اعتماد؟

تبلیغات بانک‌ها

با توجه به گزارش‌های منتشر شده در اکثر کشورهای اروپایی بانک‌های کشورهای موفق در صنعت بانکداری در شرایط رکود اقتصادی حدود 7 درصد بودجه تبلیغات خود را صرف نورومارکتینگ و ساختن برندی قوی‌تر با استفاده از آن کرده‌اند. تحقیقات نشان داده که همدلی برای مشتریان از هر چیز دیگری مهم‌تر است، یعنی آنها می‌خواهند که بانک نشان دهد که مشکل آنها را می‌فهمد. همین‌طور مردم در هنگام تبادلات اقتصادی، افراد مسن‌تر را بیشتر قابل اعتماد می‌یابند تا افراد جوان.

همچنین تحقیقات بر روی تبلیغات بانک‌ها نشان داده که استفاده از تبلیغاتی که از تصاویری استفاده می‌کنند که ثبات را القا می‌کنند بسیار تاثیر گذار است. اما مهم ترین پیامی که مردم می‌خواهند از یک بانک بشنوند این است که بانکشان تا چه حد درد یا مشکلات آنها را درک می‌کند. این یافته‌ها از طریق بررسی مستقیم ساختار‌های عصبی مغز انسان به دست آمده و با اطمینان می‌توان گفت که نه فرضیه، بلکه قانون هستند.

 

سایر مقالات دناکو را می توانید در بخش آموزش های دناکو مطالعه کنید : برخی از این مقالات در زیر لیست شده اند.

****

بازاریابی نوین از دیدگاه فیلیپ کاتلر : آینده محتمل : دناکو : در این پست آینده صنعت بازاریابی از دیدگاه فیلیپ کاتلر Philip Kotler را بررسی می کنیم.

****

بازاریابی شرکت خود را متحول کنید : دناکو : با این روش های نوین بازاریابی می توانید بازاریابی شرکت خود و در نتیجه فروش خود را متحول کنید.

****

راهنمای کامل ممیزی بازاریابی در ایران : دناکو : در این پست به معرفی کامل روش ممیزی بازاریابی و شیوه اجرای آن در ایران می پردازیم . مقالات کامل مربوط به بازاریابی و ممیزی بازاریابی را می توانید در بخش آموزش های دناکو مشاهده کنید.

****

نورو مارکتینگ : بازاریابی عصبی و روش های نوین آن : دناکو : در این پست به معرفی کامل نورو مارکتینگ یا همان بازاریابی عصبی می پردازیم. مقالات کامل درباره بازاریابی عصبی و نورو مارکتینگ را می توانید در بخش آموش های دناکو مشاهده نمایید.

****

بازاریابی چیست ؟ چرا باید از روش های نوین بازاریابی استفاده کنیم  : دناکو : راه های نوین بازاریابی لازم هستند ؟ خود بازاریابی آیا برای شرکت لازم است ؟ این مقاله دناکو به این سوالات پاسخ می دهد.

****

نقش بازاریابی شخص به شخص : دناکو : در این بخش نقش بازاریابی فیس تو فیس را در بخش بازاریابی و فروش مدرن بررسی می کنیم.

 

کامل ترین مقالات فروش و بازاریابی را در دناکو مطالعه نمایید. بخش آموزش های دناکو جدید ترین و بروز ترین مقالات را در زمینه های بازاریابی ، فروش ، مدیریت تکنولوژی ، مدیریت کسب و کار ، مدیریت نوآوری  منابع انسانی و تحقیق و توسعه را فراهم کرده است. شما می توانید این مقالات را رایگان مطالعه نمایید یا در دوره های تخصصی دناکو شرکت نمایید.

 

لیست تمامی مقالات بازاریابی و فروش دناکو را می توانید در بخش زیر پیدا کنید. در لیست زیر تمامی مقالات بازاریابی و فروش دناکو بصورت هفتگی به روز رسانی می شود.

 

برای دریافت مقالات بیشتر ما را در تلگرام دنبال نمایید.

 

منبع :

  • دنیای اقتصاد – امیر صفری
  •  دناکو

 

بازاریابی چیست ؟

بازاریابی چیست ؟ چرا باید از روش های نوین بازاریابی استفاده کنیم  : دناکو : راه های نوینبازاریابی لازم هستند ؟ خود بازاریابی آیا برای شرکت لازم است ؟ این مقاله دناکو به این سوالات پاسخ می دهد.  گروه بازاریابی فقط زمانی مفید است که به طور مشهود و قابل‌اندازه‌گیری به رشد گردش مالی و درآمد یا کاهش هزینه‌های فروش کمک کند.

بازاریابی چیست ؟ چرا باید از روش های نوین بازاریابی استفاده کنیم

بازاریابی چیست ؟ چرا باید از روش های نوین بازاریابی استفاده کنیم

طی دو دهه گذشته از قرن بیستم، مشاوران مدیریت همواره این سوال را می‌پرسیدند که «آیا هزینه برای فروش واقعا ضروری است؟» بیشترین جوابی که به این سوال داده می‌شد این بود: «شاید، اما نه برای مدت زمان طولانی!»

به عنوان مثال، در سال 1992 پیتر دراکر چنین نوشت: «هدف بازاریابی این است که ضرورت فروش را از میان بردارد و شعار مدیریت بازرگانی باید این باشد «از فروش به بازاریابی».

این نوع تفکر در مفاهیمی چون «بازارهای بدون حساسیت» انعکاس یافت یعنی جایی که خریداران با حذف «فروشنده میانی» به طور مستقیم از تامین‌کنندگان در اینترنت خرید می‌کردند.

در چنین سناریویی، به نظر می‌رسید فروش در حال تبدیل شدن به یک مهارت رو به زوال است، در حالی که بازاریابی هر روز اهمیت بیشتری می‌یافت، اما واقعیت با این طرز فکر مطابقت نداشت. در عوض، اکنون زمان آن رسیده که عکس این پرسش را مطرح کنیم: «آیا بازاریابی لازم است؟»

 

بازاریابی چیست ؟

پاسخ به این پرسش بدون تعریف بازاریابی که به طور شگفت آوری مشکل است غیر ممکن به نظر می‌رسد. به عنوان مثال، سه پاراگراف اول از تعریف سایت ویکی پدیا درباره بازاریابی چنین می‌گوید:

  • فرآیند ایجاد ارتباط میان ارزش محصول یا خدمات با مشتریان.
  • هنر فروش محصولات، اما فروش فقط بخش کوچکی از بازاریابی است.
  • استراتژی کلی و عمل ارتقای یک محصول یا خدمات به مشتریان.
  • پیوند میان نیازهای مادی یک جامعه و الگوهای اقتصادی پاسخ به آن.
  • فرآیند ایجاد ارتباط میان ارزش محصول یا خدمات از طریق جا‌انداختن آن.
  • مدیریت روابط مشتری به صورتی که برای سازمان سودمند باشد.
  • علم انتخاب بازارهای هدف از طریق تحلیل و بخش بندی بازار.
  • به دست آوردن درک بازاریابی، ارتباط با مشتریان، ساخت برندهای قوی، شکل دادن تقاضای بازار، برقراری ارتباط مبتنی بر ارزش و ارائه آن، خلق رشد درازمدت و توسعه استراتژی‌ها و برنامه‌های بازاریابی.

عجیب است که همه اینها به نظر مهم می‌آیند. این طور نیست؟ اما سریع قضاوت نکنید.

 

پاسخگویی در مقابل مسوولیت : تعریف بازاریابی

برخی از تعاریف فوق شامل فعالیت‌هایی هستند که در واقع مسوولیت گروه‌های دیگر محسوب می‌شوند: «فروش محصولات» (کاری است که گروه فروش انجام می‌دهد)، «شکل دادن تقاضای بازار» (کار طراحی این موضوع بر عهده گروه مهندسی است)، «ایجاد رشد بلندمدت» (این کار بر عهده مدیران ارشد است) و حتی «ایجاد و ارائه ارزش» (این هدف اصلی و اولیه هر سازمانی است).

 

به همین خاطر، با در نظر گرفتن تعریفی که از ویکی پدیا ارائه شد، بازاریابی باید آن چنان عمل استراتژیک محوری باشد که در راس همه فعالیت‌های دیگر شرکت قرار گیرد و بنابراین بازاریابی باید موتور محرکه همه کارها باشد، از جمله شرح وظایف مدیرعامل. درواقع، گروه‌های بازاریابی هیچ یک از این کارها را انجام نمی‌دهند، جز اینکه گاهی اوقات پیشنهادهایی ارائه می‌دهند.

بدتر از آن، بخشی از تعریف ویکی پدیا از بازاریابی شامل موضوعاتی است که آنقدر مبهم است که تقریبا غیر قابل‌اندازه‌گیری است: «جاانداختن»، «برقراری ارتباط»، «ارتباط با ارزش»، «توسعه استراتژی» و غیره.

تقریبا این طور به نظر می‌رسد که بازاریاب‌های حرفه‌ای (که احتمالا تعریف‌های ویکی پدیا را نوشته‌اند) سعی دارند بازاریابی را طوری تعریف کنند که پاسخگوی هیچ موضوعی نباشد؛ چرا که مسوول همه چیز است.

به عبارت دیگر، اگر قرار است تعریف ویکی پدیا را جدی بگیریم، پاسخ به پرسش «آیا بازاریابی واقعا لازم است؟» باید این باشد «از کجا معلوم؟»

 

یک تعریف بهتر از بازاریابی

بهتر است در این مقاله، نگاه واقع‌بینانه‌تری به موضوع بازاریابی داشته باشیم و یک تعریف معنادار از آن ارائه دهیم.تعریفی که در اینجا از بازاریابی ارائه می‌شود، کاربردی‌تر و معقول‌تر است:

«بازاریابی شامل فعالیت‌های خاصی است که  تحقق فروش را آسان‌تر می‌کند و قابل‌ اندازه‌گیری و بازبینی است.»

مزایای چنین تعریف معناداری این است که:

  • 1- بر آنچه گروه بازاریابی واقعا انجام می‌دهد تاکید می‌کند نه اینکه به بازاریابی اجازه دهد از کاری که توسط گروه‌های دیگر انجام می‌شود، برای خود اعتبار کسب کند.
  • 2- بر این موضوع تاکید دارد که فعالیت‌های بازاریابی باید به منافع مالی مشخصی منتهی شود تا مفید واقع شود و هزینه‌های آن توجیه پذیر باشد.
  • 3- به فعالیت‌های متغیری مثل «تهیه استراتژی» و «ایجاد نیازمندی» یک قالب سازمانی می‌دهد نه اینکه از چنین فعالیت‌هایی تنها به عنوان دلیلی برای بودن یاد شود.

تحت این تعریف، فعالیت‌هایی که در ادامه آورده شده است، محدوده بازاریابی «واقعی» را مشخص می‌کند:

  • ایجاد خط مشی به طوری که گروه فروش فعلی (نه گروه فروش ایده‌آلی که مد نظر گروه بازاریابی است) بتواند آن را دنبال کند و به آن دست یابد.
  • انجام تبلیغات به طوری که به رشد سریع‌تر فروش در مناطق موردنظر کمک کند.
  • ایجاد ابزارهای فروشی که به طور قابل توجهی به فروشنده‌ای که از این ابزارها استفاده کرده است مزیت بیشتری نسبت به فروشنده‌ای که چنین ابزاری ندارد، اعطا کند.
  • ایجاد کانال فروش از نوعی که به شرکت اجازه دهد فروش خود را به طور سودآور به مشتریانی محقق کند که از طریق کانال‌های فعلی فروش قابل دسترسی نیستند.

شاید در اینجا بپرسید: چرا بازاریاب‌های حرفه‌ای ترجیح داده‌اند چنین تعاریف نامانوسی را در ویکی‌پدیا بگنجانند؛ در حالی که تعریف درست و عملی آن در بخش فوق ذکر شد؟ پاسخ ساده است: بسیاری از گروه‌های بازاریابی به طرز ناخوشایندی در تحقق فروش شکست خورده‌اند.

 

بازاریابی در کجا با شکست مواجه می‌شود

بگذارید آنچه را که گفته می‌شود مهم‌ترین کار بازاریابی است در نظر بگیریم: ایجاد ارتباط هایی که به فروش منتج شود. طبق تحقیق اخیر از 600 گروه فروش و بازاریابی که توسط شرکت تحقیقاتی «سی اس او» انجام شد، فقط 23 درصد از افراد حرفه‌ای در فروش بر این باور هستند که ارتباط و تماس‌های کیفی کاملی را از گروه بازاریابی خود دریافت می‌کنند.

درباره ابزارهای فروش که توسط بازاریابی ایجاد می‌شود، چطور؟ در کتاب «پارادوکس به حداکثر رساندن سود» که توسط گلن پترسون نوشته شده است یک تحقیق از مجمع «سی‌ام‌او»، اتحادیه بازاریابی آمریکا و بوز آلن همیلتون انجام شده که نشان می‌دهد فروشندگان حدود 40 درصد از زمان خود را صرف آماده کردن هدایا برای مشتریان می‌کنند در حالی که از کمتر از50 درصد ابزارهای فروش که توسط گروه بازاریابی تهیه شده استفاده می‌کنند.

توسعه کانال چطور؟ طبق تحقیقی که در سال 2008 از 500 فروشنده در شش صنعت مختلف به عمل آمد، کمتر از 7درصد گفتند فروشندگان مهم‌ترین منبع راهنمایی آنها بوده‌اند و فقط 19 درصد گفتند راهنمایی فروشندگان «بسیار عملی» بوده است. بدتر از آن، حدود 40 درصد نوعی تضاد ارتباطی را گزارش کرده‌اند همچنین 70 درصد (!!!) کارزارهای بازاریابی فروش را «ناموثر» یا «تا حدی نا موثر» می‌دانستند.

طبق نظر نایل راکام به عنوان یکی از نویسندگان پیشگام در زمینه فروش، مشکل این است که با رشد شرکت ها، بازاریابی کم‌کم از کار فروش جدا می‌شود. بیشتر شرکت‌ها کار فروش خود را بدون عملیات بازاریابی شروع می‌کنند، اما وقتی رشد می‌کنند و بزرگ می‌شوند، بازاریابی را به عنوان پشتیبان فروش به دستور کار خود اضافه می‌کنند. با گذشت زمان، گروه‌های بازاریابی تمرکز خود را از دست می‌دهند و به اصطلاح «هوایی» می‌شوند و کار آنها به طور فزاینده‌ای ارتباط خود را با ایجاد درآمد از دست می‌دهد.

 

من شرکت‌های زیادی را دیده ام که گروه‌های بازاریابی در آنها نمایشی هستند، همواره این ادعا را دارند که آنها «بازار را هدایت می‌کنند»، «فروش را هدایت می‌کنند»، یا «استراتژی سازمان را هدایت می‌کنند»، در حالی که مشارکت اصلی آنها در شرکت در برخی موارد تکرار نتایج حاصل شده از بخش‌های دیگر، حضور پراکنده در نمایشگاه ها، و تهیه بروشورهایی است که کسی آن را نمی‌خواند و تبلیغاتی که کسی آن را نمی‌بیند.

از طرف دیگر، من گروه‌های بازاریابی زیادی را دیده ام که به طرز شگفت‌آوری در کمک به تیم فروش خود وافزایش فروش سهیم هستند. هدف آنها همیشه مشخص بوده و مبنای ‌اندازه‌گیری آنها آمار فروش است، نه اینکه یک اندازه‌گیری غیرواقعی و غیر عملی از مشارکت استراتژیک ارائه دهند.

آیا بازاریابی واقعا لازم است؟

به طور خلاصه، پاسخ من به این سوال که «آیا بازاریابی واقعا لازم است؟» این است که «اگر نگوییم اصلا، در بسیاری از موارد می‌توانیم بگوییم خیر.» البته من می‌دانم که بسیاری از فعالان بازاریابی از این حرف ناراحت می‌شوند، اما در هر حال بیشتر فروشندگان این طور فکر می‌کنند.

 

 

 

سایر مقالات دناکو را می توانید در بخش آموزش های دناکو مطالعه کنید : برخی از این مقالات در زیر لیست شده اند.

****

بازاریابی نوین از دیدگاه فیلیپ کاتلر : آینده محتمل : دناکو : در این پست آینده صنعت بازاریابی از دیدگاه فیلیپ کاتلر Philip Kotler را بررسی می کنیم.

****

بازاریابی شرکت خود را متحول کنید : دناکو : با این روش های نوین بازاریابی می توانید بازاریابی شرکت خود و در نتیجه فروش خود را متحول کنید.

****

راهنمای کامل ممیزی بازاریابی در ایران : دناکو : در این پست به معرفی کامل روش ممیزی بازاریابی و شیوه اجرای آن در ایران می پردازیم . مقالات کامل مربوط به بازاریابی و ممیزی بازاریابی را می توانید در بخش آموزش های دناکو مشاهده کنید.

****

دناکو : در این مقاله به بررسی ممفهوم نزدیک بینی بازاریابی در میان بازارگراری اروزه می پردازیم. سایر مقالات بازاریابی و فروش را می توانید در بخش آموزش دناکو مشاهده نمایید. مفهوم «نزدیک‌بینی بازاریابی» را «تئودور لویت» در سال 1960 معرفی کرد. شاید به راحتی بتوان گفت نزدیک بینی بازاریابی لویت، کمک بزرگی به ادبیات بازاریابی کرده است.

****

بازاریابی چیست ؟

بازاریابی چیست ؟ چرا باید از روش های نوین بازاریابی استفاده کنیم  : دناکو : راه های نوین بازاریابی لازم هستند ؟ خود بازاریابی آیا برای شرکت لازم است ؟ این مقاله دناکو به این سوالات پاسخ می دهد.

****

نقش بازاریابی شخص به شخص : دناکو : در این بخش نقش بازاریابی فیس تو فیس را در بخش بازاریابی و فروش مدرن بررسی می کنیم.

 

کامل ترین مقالات فروش و بازاریابی را در دناکو مطالعه نمایید. بخش آموزش های دناکو جدید ترین و بروز ترین مقالات را در زمینه های بازاریابی ، فروش ، مدیریت تکنولوژی ، مدیریت کسب و کار ، مدیریت نوآوری  منابع انسانی و تحقیق و توسعه را فراهم کرده است. شما می توانید این مقالات را رایگان مطالعه نمایید یا در دوره های تخصصی دناکو شرکت نمایید.

لیست تمامی مقالات بازاریابی و فروش دناکو را می توانید در بخش زیر پیدا کنید. در لیست زیر تمامی مقالات بازاریابی و فروش دناکو بصورت هفتگی به روز رسانی می شود.

 

برای دریافت مقالات بیشتر ما را در تلگرام دنبال نمایید.

 

منبع :

  • Geoffrey James
  • مترجم: رویا مرسلی
  •  دناکو

 

 



ایمیل مارکتینگ : بازاریابی ایمیلی موفق

ایمیل مارکتینگ : بازاریابی ایمیلی موفق

ایمیل مارکتینگ : بازاریابی ایمیلی موفق چه مزایایی دارد و چگونه می توان آن را برای شرکت پیاده کرد ؟ ارزان بودن و سادگی استفاده در کنار سایر مزایای این روش را بسیار محبوب کرده است. در این مقاله به… ادامه 

چالش توسعه برند

چالش توسعه برند

برای توسعه برند با چه موانعی روبرو هستید ؟ مهم ترین چالش توسعه برند چیست و چگونه می توان با استفاده از استراتژی های توسعه برند برای جنگ برند ها آماده شد ؟ در این مقاله درباره چالش توسعه برندبحث… ادامه

شناسایی اولویت های فروش در بازاریابی B2B

شناسایی اولویت های فروش در بازاریابی B2B

شناسایی اولویت های فروش در بازاریابی B2B چگونه است ؟ چگونه می توان با شناسایی نیاز های مشتریان و اولیت ها و ترجیحات آنان به افزایش فروش شرکت کمک کرد ؟ در این مقاله به بررسی شناسایی اولویت های مشتریان… ادامه 

روانشناسی در بازاریابی شبکه‌های اجتماعی

روانشناسی در بازاریابی شبکه‌های اجتماعی

روش های بازاریابی شبکه‌های اجتماعی کدامند ؟ چگونه می توان از روانشناسی در بازاریابی شبکه‌های اجتماعی بهره برد ؟ در بخش های آموزشی وب سایت توسعه تجارت دلیران دنا مقالات متعددی درباره بازاریابی و بهره وری شبکه های اجتماعی… ادامه 

ارزیابی بازاریابی

ارزیابی بازاریابی

ارزیابی بازاریابی یعنی چه و چگونه می توان با ارزیابی دقیق بازاریابی به شناخت دقیق تر از بازار ، مصرف کننده ، نیروی فروش و روش های افزایش فروش رسید ؟ آیا فروش و بهره وری واحد فروش و بازاریابی… ادامه